و اگر مىخواستيم هر آينه او را بدانها- آن آيتها- [به جايگاهى بلند] بر مىداشتيم، و ليكن او به زمين- دنيا و مال و جاه آن- چسبيد و كام و خواهش دل خود را پيروى كرد. پس داستان او چون داستان سگ است، اگر بر او بتازى زبان از دهان بيرون آرد يا واگذاريش باز زبان از دهان آويخته دارد. اين است داستان گروهى كه آيات ما را دروغ انگاشتند پس اين سرگذشت را [بر آنان] بازگو، شايد بينديشند.