اگر خداوند در رساندن شرّها و بلاهائی شتاب ورزد که مردمان (در حالت خشم و غضب و یا حماقت و جهالت) در طلب آنها شتاب مینمایند، همچنان که (برابر سرشت انسانی خود) در فراچنگ آوردن خیرها و نعمتها شتاب میورزند، عمر (همگی انسانها به پایان میرسد و اثری از) آنان باقی نمیماند (و اختیار که پایهی تکلیف و وجه امتیاز انسان از حیوان است، از میان میرود، و اطاعت جنبهی اضطراری پیدا میکند). امّا ما افرادی را که معتقد به ملاقات ما (در قیامت) نیستند، به حال خود رها میسازیم (و در مجازاتشان عجله نمیکنیم و بلکه در دنیا بدیشان مهلت میدهیم) تا در سرکشی و نافرمانی خود (بلولند و) سرگردان شوند (و حق را از باطل، و راه را از چاه باز نشناسند). 1