50كَأَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَةٌخرمدلانگار آنان گورخران رمندهای هستند. 1«حُمُرٌ»: جمع حِمار، گورخر. «مُسْتَنفِرَةٌ»: گریز پا. رمنده. چموش. ذکر آن از باب استفعال برای مبالغه در رمندگی و چموشی است.