37وَلَقَد راوَدوهُ عَن ضَيفِهِ فَطَمَسنا أَعيُنَهُم فَذوقوا عَذابي وَنُذُرِصادقی تهرانیو همواره از مهمان(های) او با حیله و مراوده بسی کام دل خواستند. پس فروغ دیدگانشان را ستردیم. پس عذاب مرا و هشداردهندگان مرا بچشید.