إِذ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابنَ مَريَمَ اذكُر نِعمَتي عَلَيكَ وَعَلىٰ والِدَتِكَ إِذ أَيَّدتُكَ بِروحِ القُدُسِ تُكَلِّمُ النّاسَ فِي المَهدِ وَكَهلًا ۖ وَإِذ عَلَّمتُكَ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَالتَّوراةَ وَالإِنجيلَ ۖ وَإِذ تَخلُقُ مِنَ الطّينِ كَهَيئَةِ الطَّيرِ بِإِذني فَتَنفُخُ فيها فَتَكونُ طَيرًا بِإِذني ۖ وَتُبرِئُ الأَكمَهَ وَالأَبرَصَ بِإِذني ۖ وَإِذ تُخرِجُ المَوتىٰ بِإِذني ۖ وَإِذ كَفَفتُ بَني إِسرائيلَ عَنكَ إِذ جِئتَهُم بِالبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَروا مِنهُم إِن هٰذا إِلّا سِحرٌ مُبينٌ
صادقی تهرانی
چون خدا فرمود: «ای عیسی پسر مریم! نعمتم را بر خود و بر مادرت به یاد آور: چون تو را با روحالقُدُس تأیید کردم که در گهواره و (اینک) در میانسالی با مردم سخن (وحیانی) میگویی؛ و چون تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم؛ و چون به اذن من از گِل، (چیزی) شکل پرنده میساختی، پس در آن میدمیدی و به اذن من پرندهای میشد؛ و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا میدادی؛ و آنگاه که مردگان را به اذن من (زنده از قبر) برون میآوردی؛ و چون (آسیب) بنیاسرائیل را- هنگامی که برای آنان حجتهای آشکار آورده بودی - از تو بازداشتم، پس کسانی از آنان که کافر شده بودند گفتند این(ها چیزی) جز افسونی آشکارگر نیست.»