و آن کس که به پدر و مادر خود گفت: «اف بر شما! آیا به من وعده میدهید که (از گور) برون خواهم شد؟ و حال آنکه همواره پیش از من نسلها سپری (و نابود) شدهاند.» در حالی که آن دو خدا را به یاری همی طلبند (گویند): « وای بر تو! ایمان بیاور. بهراستی وعدهی (عذاب) خدا حق است.» پس پسر میگوید: «اینها جز افسانههای پراکندهی گذشتگان نخستین نیست.»