وَإِذا قيلَ إِنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسّاعَةُ لا رَيبَ فيها قُلتُم ما نَدري مَا السّاعَةُ إِن نَظُنُّ إِلّا ظَنًّا وَما نَحنُ بِمُستَيقِنينَ
معزی
و هر گاه گفته میشد که وعده خدا است حقّ و ساعت نیست شکّی در آن میگفتید ندانیم چیست ساعت نپنداریم جز گمانی و نیستیم ما یقیندارندگان