38ما كانَ عَلَى النَّبِيِّ مِن حَرَجٍ فيما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ ۖ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذينَ خَلَوا مِن قَبلُ ۚ وَكانَ أَمرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقدورًاخرمدلهیچ گونه گناه و تقصیری بر پیغمبر نیست در انجام چیزی که خدا برای او واجب و لازم کرده باشد. این سنّت الهی، در مورد پیغمبران (ملّتهای) پیشین نیز جاری بوده است، و فرمان خدا همواره روی حساب و برنامهی دقیقی است و باید به مرحلهی اجرا درآید. 1«حَرَجٍ»: گناه. تقصیر. «فِیمَا فَرَضَ اللهُ لَهُ»: در چیزی و کاری که خدا آن را برای او معیّن و واجب کرده است (نگا: تحریم / 2). «سُنَّةَ اللهِ»: طریقه و شیوهکار خدا. واژه (سُنَّة) مفعول مطلق و در اصل چنین بوده است: سَنَّ اللهُ ذلِکَ سُنَّةً. «الَّذِینَ»: مراد انبیاء خدا است (نگا: اسراء / 77). «قَدَراً مَّقْدُوراً»: این بخش اشاره به حتمیبودن فرمان الهی، و چه بسا ناظر به رعایت حکمت و مصلحت در آن است. یعنی فرمان خدا هم از روی حساب است و هم بیچون و چرا باید اجرا شود. واژه (قَدَر) یا به معنی همان قضا و قدر است. یعنی کار خدا از قضا و قدر سرچشمه میگیرد. یا به معنی ذُوقَدَر و یا این که اندازه و مقدار معیّن است. توصیف (قَدَراً) به (مَقْدُوراً) برای تأکید است. مثل: ظِلٌّ ظَلِیلٌ. لَیْلٌ أَلْیَلُ.