20وَتَفَقَّدَ الطَّيرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الهُدهُدَ أَم كانَ مِنَ الغائِبينَخرمدلسلیمان از لشکر پرندگان سان دید و جویای حال آنها شد و گفت: چرا شانهبسر را نمیبینم؟ (آیا او در میان شما است و او را نمیبینم؟) یا این که از جملهی غائبان است؟ 1«تَفَقَّدَ»: جویا شد. پرس و جو کرد. «تَفَقَّدَ الطَّیْرَ»: از پرندگان سان دید. جویای حال و احوال پرندگان شد. «الْهُدْهُدَ»: شانهبسر. پوپک. پوپو. در اینجا هدهد ویژهای مراد است که چه بسا نوبت کشیک او بوده باشد.