أَلَم تَرَ إِلَى الَّذي حاجَّ إِبراهيمَ في رَبِّهِ أَن آتاهُ اللَّهُ المُلكَ إِذ قالَ إِبراهيمُ رَبِّيَ الَّذي يُحيي وَيُميتُ قالَ أَنا أُحيي وَأُميتُ ۖ قالَ إِبراهيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأتي بِالشَّمسِ مِنَ المَشرِقِ فَأتِ بِها مِنَ المَغرِبِ فَبُهِتَ الَّذي كَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لا يَهدِي القَومَ الظّالِمينَ
صادقی تهرانی
آیا سوی آن کس که از آن رو که خدا به او پادشاهی داده بود (و بدان مینازید، و) دربارهی پروردگار خود با ابراهیم محاجّه کرد، ننگریستهای؟ چون ابراهیم گفت: «پروردگارم همان کس است که زنده میکند و میمیراند.» (او) گفت: «من (هم) زنده میکنم و میمیرانم.» ابراهیم گفت: «خدا بهراستی خورشید را از خاور بر میآورد، تو آن را از باختر بر آر.» پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت شد. و خدا گروه ستمکاران را هدایت نمیکند.