42وَأُحيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيهِ عَلىٰ ما أَنفَقَ فيها وَهِيَ خاوِيَةٌ عَلىٰ عُروشِها وَيَقولُ يا لَيتَني لَم أُشرِك بِرَبّي أَحَدًاخرمشاهیو [سرانجام] داراییاش بر باد رفت، و او به خاطر هزینهای که در آن کرده بود، دست [حسرت] بر دست میزد، و آن باغ سقفها و دیوارهایش فرو ریخته بود، و میگفت کاش من هیچ کس را با پروردگارم شریک نمیانگاشتم