41يا صاحِبَيِ السِّجنِ أَمّا أَحَدُكُما فَيَسقي رَبَّهُ خَمرًا ۖ وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصلَبُ فَتَأكُلُ الطَّيرُ مِن رَأسِهِ ۚ قُضِيَ الأَمرُ الَّذي فيهِ تَستَفتِيانِمجتبویاى دو يار زندانى من، يكى از شما خواجه خود را شراب دهد و آن ديگرى بر دار آويخته گردد و پرندگان از سر او بخورند [فرمان] كارى كه در باره آن نظر مى خواستيد گزارده شده است.