19وَجاءَت سَيّارَةٌ فَأَرسَلوا وارِدَهُم فَأَدلىٰ دَلوَهُ ۖ قالَ يا بُشرىٰ هٰذا غُلامٌ ۚ وَأَسَرّوهُ بِضاعَةً ۚ وَاللَّهُ عَليمٌ بِما يَعمَلونَبهرام پورو كاروانى آمد و آب آورشان را فرستادند، پس او دلو خود را انداخت. گفت: مژده باد! اين يك پسر بچه است. و او را به عنوان كالايى پنهان داشتند، و خدا به آنچه مىكردند آگاه بود