و خونى دروغين را بر پيراهنش آوردند- يعنى پيراهن يوسف را به خون آلوده ساخته به دروغ، نزد پدر آوردند- [يعقوب] گفت: [چنين نيست] بلكه نفس شما كارى [بزرگ] را در نظرتان آراسته و آسان نموده است پس [به هر حال مرا] شكيبايى نيكوست، و خداست كه بايد بر آنچه بيان مىكنيد از او يارى خواست.