وَرَفَعَ أَبَوَيهِ عَلَى العَرشِ وَخَرّوا لَهُ سُجَّدًا ۖ وَقالَ يا أَبَتِ هٰذا تَأويلُ رُؤيايَ مِن قَبلُ قَد جَعَلَها رَبّي حَقًّا ۖ وَقَد أَحسَنَ بي إِذ أَخرَجَني مِنَ السِّجنِ وَجاءَ بِكُم مِنَ البَدوِ مِن بَعدِ أَن نَزَغَ الشَّيطانُ بَيني وَبَينَ إِخوَتي ۚ إِنَّ رَبّي لَطيفٌ لِما يَشاءُ ۚ إِنَّهُ هُوَ العَليمُ الحَكيمُ
مجتبوی
و پدر و مادر خود را بر تخت بالا برد و همگان پيش او سجدهكنان درافتادند، و گفت: اى پدر، اين تعبير همان خواب من است كه پيشتر ديده بودم، كه پروردگارم آن را راست و درست ساخت و براستى با من نيكويى نمود آنگاه كه مرا از زندان بيرون آورد و شما را از بيابان [كنعان] بياورد پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم آشوب كرد و تباهى افكند همانا پروردگار من آن را كه خواهد لطفكننده است- به نرمى و نيكى رفتار كند-، كه اوست دانا و با حكمت.