4وَامرَأَتُهُ حَمّالَةَ الحَطَبِخرمدلو همچنین همسرش که (در اینجا آتش بیار معرکه و سخنچین است در آنجا بدبخت و) هیزمکش خواهد بود. 1«إمْرَأَتُهُ»: همسرش. عطف بر ضمیر فاعلی مستتر در اصل (سَیَصْلَی) است. «حَمَّالَةَ»: بسیار بارکش. مفعولٌبه برای فعل محذوفی است و مخصوص به ذمّ است. برخی آن را حال هم دانستهاند. «الْحَطَبِ»: هیزم. «حَمَّالَةَ الْحَطَبِ»: هیزمکش. کنایه از سخنچین است که با برافروختن آتش کینهتوزی و دشمنانگی در میان مردم، خرمن محبّت و مودّت آنان را آتش میزند، و رشته دوستی و رابطه خویشاوندی همگان را میگسلاند.