گفتند: ای شعیب! آیا نمازهایت به تو دستور میدهد که ما چیزهائی را ترک کنیم که پدرانمان (از قدیم و ندیم) آنها را پرستیدهاند؟! (مگر میشود عبادت بتهائی را رها سازیم که از دیرباز نیاکانمان را بر آن دیدهایم و خود نیز بر آن رفتهایم؟! یا نمازهایت به تو دستور میدهد که ما آزادی خود را از دست بدهیم) و ما نتوانیم به دلخواه خود در اموال خویش تصرّف کنیم؟! تو که مرد شکیبا و خردمندی هستی (چرا باید چنین سخنان یاوه و پریشانی بگوئی؟!) 1