72قالَت يا وَيلَتىٰ أَأَلِدُ وَأَنا عَجوزٌ وَهٰذا بَعلي شَيخًا ۖ إِنَّ هٰذا لَشَيءٌ عَجيبٌخرمدلگفت: ای وای! آیا من که پیرزنی هستم و این هم (ابراهیم) شوهرم که پیرمردی میباشد، فرزندی میزایم! این چیز شگفتی (و محالی) است (مگر ممکن است از ما دو نفر انسان فرتوت و فرسوده، بچّهای پدید آید؟!). 1«یَا وَیْلَتی»: ای وای من! «عَجُوزٌ»: پیرزن. «بَعْل»: شوهر. «شَیْخاً»: پیرمرد. حال بَعْل است.