(مؤمنان سوار کشتی شدند و) کشتی با سرنشینانش (سینهی) امواج کوه پیکر را میشکافت و (همچنان) به پیش میرفت. (مهر پدری در میان این امواجی که از سر و دوش هم بالا میرفتند و روی هم میغلطیدند، موج گرفت) و نوح پسرش را که در کناری (جدا از پدر) قرار گرفته بود فریاد زد که فرزند دلبندم با ما سوار شو و با کافران مباش، (اگر به سوی خدا برگردی نجات مییابی، والّا با جملگی بیدینان هلاک میگردی). 1