You are here: Home » Chapter 5 » Verse 31 » Translation
Sura 5
Aya 31
31
فَبَعَثَ اللَّهُ غُرابًا يَبحَثُ فِي الأَرضِ لِيُرِيَهُ كَيفَ يُواري سَوءَةَ أَخيهِ ۚ قالَ يا وَيلَتا أَعَجَزتُ أَن أَكونَ مِثلَ هٰذَا الغُرابِ فَأُوارِيَ سَوءَةَ أَخي ۖ فَأَصبَحَ مِنَ النّادِمينَ

خرمدل

(بعد از کشتن، نمی‌دانست جسد او را چه کار کند) پس خداوند زاغی را فرستاد (که زاغ دیگری را کشته بود) تا زمین را بکاود و بدو نشان دهد چگونه جسد برادرش را دفن کند. (هنگامی که دید که آن زاغ چگونه زاغِ مرده را در گودالی که کند پنهان کرد) گفت: وای بر من! آیا من نمی‌توانم مثل این کلاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟! پس (سرانجام از ترس رسوائی و بر اثر فشار وجدان، از کرده‌ی خود پشیمان شد و) از زمره‌ی افراد پشیمان گردید. 1
  • «یَبْحَثُ»: جستجو و تکاپو می‌کند. «یُوَارِی»: پنهان می‌کند و مخفی می‌دارد. «سَوْأَةَ»: عورت. در اینجا مراد جسد انسان بعد از مرگ است. «یَا وَیْلَتَا»: وای بر من! دردا و حسرتا!. «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ»: مراد این که پشیمان گردید، امّا پشیمانی او به خاطر ترسِ از خدا و ندامتِ بر کار زشت نبود تا توبه بشمار آید؛ بلکه پشیمانی او بدان خاطر بود که سرزنش پدر و مادر و احتمالاً برادران را پیش چشم می‌داشت، و این که تا آنجا درمانده است که نمی‌تواند جسد برادر خود را دفن و او را از دیده دیگران پنهان دارد.